درباره وبلاگ

من آشنای دیروز غریبه امروز و فراموش شده فردایم پس در آشنایی امروز می نگرم تا در فردا یادم کنی.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

سلام دوست عزیز در صورتی که دوست دارید با ما تبادل لینک بنمایید زمانی که مارا به لینک خود افزودید به ما بگویید در صورت بودن آدرس ما شما هم به لینک های ما افزوده می شوید.

باتشکر مدیریت







<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 76
بازدید دیروز : 353
بازدید هفته : 429
بازدید ماه : 580
بازدید کل : 73434
تعداد مطالب : 203
تعداد نظرات : 120
تعداد آنلاین : 1

جور دیگر باید زیست
به نام تنها پناه دیار آشفتگان سرنوشت
چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:دلتنگی ها,,,,,, :: 19:4 ::  نويسنده : SARH       

  دوباره تنها شده ام،دوباره دلم هوای تو را کرده.
 

  خودکارم را از ابر پر می کنم و برایت از باران می نویسم.


 

  به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم.


 

  دوباره می خواهم به سوی تو بیایم.تو را کجا می توان دید؟


 

  در آواز شب اویز های عاشق؟


 

  در چشمان یک عاشق مضطرب؟


 

  در سلام کودکی که تازه واژه را آموخته؟


 

  دلم می خواهد وقتی باغها بیدارند،برای تو نامه بنویسم.


 

  و تو نامه هایم را بخوانی و جواب آنها را به نشانی همه ی غریبان جهان بفرستی.


 

  ای کاش می توانستم تنهاییم را برای تو معنا کنم و از گوشه های افق برایت آواز
  بخوانم.


 

  کاش می توانستم همیشه از تو بنویسم.


 

  می ترسم روزی نتوانم بنویسم و دفترهایم خالی بمانند و حرفهای ناگفته ام هرگز به
  دنیا نیایند.


 

  می ترسم نتوانم بنویسم و کسی ادامه ی سرود قلبم را نشنود.


 

  می ترسم نتوانم بنویسم وآخرین نامه ام در سکوتی محض بمیرد وتازه ترین شعرم به تو
  هدیه نشود.


 

  دوباره شب،دوباره طپش این دل بی قرارم.


 

  دوباره سایه ی حرف های تو که روی دیوار روبرو می افتد.


 

  دلم می خواهد همه ی دیوارها پنجره شوند و من تو را میان چشمهایم بنشانم.


 

  دوباره شب ،دوباره تنهایی و دوباره خودکاری که با همه ی ابر های عالم پر نمی شود.


 

  دوباره شب،دوباره یاد تو که این دل بی قرار را بیدار نگه داشته.


 

  دوباره شب،دوباره تنهایی،دوباره سکوت،دوباره من و یک دنیا خاطره...



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 21 صفحه بعد